رمان 🔥خیانت🔥

منا تسلیمی منا تسلیمی منا تسلیمی · 1403/06/05 21:35 · خواندن 2 دقیقه

پارت ششم

مایکل: نقشه اینه مطمئن هستم که لایلا برامون بپا گذاشته اگه نذاشته بود همین الان مرینتو میوردم پیشت به خاطر همین باید صبر کنیم لایلا خواسته که مرینتو کتک بزنم و صدای آه و ناله هاشو بفرستم براش که بعدش اون تو رو با اون ویس تحت فشار قرار بده الان من و مرینت یه ویس ساختنی براش می فرستیم بعدش اون ویس رو برات می فرسته تو باید بهش زنگ بزنی و وانمود کنی که کاری از دستت بر نمیاد و ازش می پرسی که باید چیکار کنی که مرینت رو ولش کنه اون هم احتمالا ازت می خواد که بری خونش و تو باید به زور قبول کنی و وقتی رفتی باید بفهمی کامیلا کجاست میتونی توی غذاش قرص خواب آور بریزی که راحت بتونی خونه رو بگردی فعلا نقشه همینه 

آدرین: خب هم چی خوبه قبوله

مایکل: خدا حافظ

آدرین: خدا حافظ

 

مرینت

حرف آدرین و مایکل تموم شد من نقشه رو فهمیده بودم و مایکل رفت گوشیشو بیاره وقتی اومد گفت: باید همه چیز طبیعی باشه برای همین من چند تا سیلی به خودم می زنم و بعدش تو آه و ناله می کنی 

مرینت: باشه

بعدش مایکل گوشیشو گذاشت روی میز کنار تخت و شروع به ویس گرفتن کرد بعدش چند تا سیلی محکم به خودش کرد منم شروع به ناله کردن کردم

مرینت: آخ...ای.....نکن..دردم گرفت....

مایکل همچنان به خودش سیلی می زد مایکل نامرد یه دونه به منم زد منم جیغ زدم و بهش فهش دادم مایکل ویس رو قطع کرد 

مرینت: بی شعور چرا زدیم 

مایکل با خنده: به خاطر اینکه طبیعی تر جلوه کنه

یه لگد بهش زدم بعد گفتم: خب بزارش ببینیم چطور شده

مایکل ویس رو گذاشت خوب شده بود فرستادش برای لایلا

لایلا 

جلوی آینه وایستاده بودم و آرایش می کردم باید از اون دختره مرینت قشنگ تر می شدم یهو یه پیام برام اومد مایکل بود یه ویس فرستاده بود ویس رو گوش دادم حسابی حال کردم بعد ویس رو برای آدرین فرستادم و بهش زنگ زدم

آدرین: آشغال کثافت برای چی مرینت رو دزدیدی؟

لایلا: ..................................