رمان 🔥خیانت🔥

منا تسلیمی منا تسلیمی منا تسلیمی · 1403/06/02 21:44 · خواندن 2 دقیقه

پارت چهارم

امیلی:الو آدرین نمی یاین؟ چرا گوشیتونو جواب نمی دید؟ همه منتظرتونن 😠

زدم زیر گریه:مرینتو دزدیدن😭

امیلی: چی؟! کی دزدیده؟اصلا برا چی دزدیده!!

آدرین: نمیدونم مامان نمیدونم فقط من باید برم پیش پلیس تو هم باید یه جوری به ماریا بگی که به مامان بابای مرینت خبر بده (ماریا خواهر مرینته )

امیلی:باشه خداحافظ

آدرین:خداحافظ

باید میرفتم پیش پلیس هر چند می ترسیدم ولی چاره‌ای نداشتم می خواستم راه بیوفتم که گوشیم زنگ زد شماره ناشناس بود بدون مکس جواب دادم

آدرین:الو

مایکل:به به آدرین چه خبرا مرینت کجاست ؟ امروز عروسیتون بود نه 😏

آدرین: اوضیِ آشغال برا چی دزدیدیش هان 🤬

مایکل:چون بهت هشدار داده بودم که اگه ولش نکنی لایلا هر کاری لازم باشه برای جدا شدن شما دو تا می کنه

آدرین:تو چرا برا لایلا کار می کنی؟

مایکل: مجبورم🙁 اگه هر کاری میگه نکنم میدونی چه بلایی سر کامیلا میاره

آدرین:میدونم مایکل الان واقعا درکت میکنم ولی ازت میخوام به خاطر اینکه تو هم یه عاشقی مثل خودم لطفا بلایی سرش نیار فقط همین

مایکل: فقط به خاطر عشقم به کامیلا می خوام بهت کمک کنم ولی تو هم نرو پیش پلیس واقعا نمی تونستم از دستور لایلا سر پیچی کنم وگرنه همون کاری رو با کامیلا می‌کرد که از من خواسته با مرینت بکنم

آدرین: تو که نمی خوای...

مایکل:نه هر کاری کنم بهش تجاوز نمی کنم

آدرین: ممنونم

مایکل: دارم فکر می کنم که چجوری نجاتش بدیم که لایلا شک نکنه هر وقت فهمیدم بهت میگم

آدرین: باشه فقط بهش بگو خیلی دوستش دارم

مایکل: باشه میرم از ترسی که به جونش انداختم خلاسش کنم فعلا خدا حافظ

آدرین: باشه خدا حافظ

خوشحال بودم که مایکل طرف من هست از دانشگاه میشناسمش آدم بدی نیست تنها نقطه ضعفش کامیلا نامزدشه باید خونسردی مو حفظ کنم به مامان زنگ زدمو همچی رو بهش گفتم گفتم به ماریا و مامان بابای مرینت هم خبر بده بعد رفتم خونه خودم باید یکم فکر میکردم شاید می تونستم زود تر از مایکل راهی پیدا کنم

 

مایکل

واقعا نمی دونستم که چیکار کنم آخرش به خودم گفتم اگه کامیلا بود به آدرین کمک می کرد

 

مرینت

الان دو ساعته که تنها توی تو همون اتاق موندم خیلی می ترسم یهو صدای چرخیدن کلید توی در اومد خیلی می ترسم (نترس مایکل با آدرین بسته😁)

در باز شد مایکل با یه سینی غدا اومد تو خیلی تعجب کردم

مایکل:بیا بخور نمی خوام وقتی به آدرین تحویلت میدم لاغر باشی 

مرینت: چی؟!

مایکل:نگران نباش با آدرین صحبت کردم قراره نجاتت بدیم 

مرینت: اگه قرار بوده ولم کنی چرا گرفتیم؟!

مایکل: چون اگه نمی گرفتم اونوقت لایلا یکیو استخدام می کرد که به نامزدم تجاوز کنه

مرینت: گیج شدم😐

 

بابت تاخیر عذر میخوام سعی میکنم تند تند پارت بدم 

این پارت تولانی تر بود پس لطفا حمای کنید❤